بهارزاد؛ زاده‌ی بهار

روزی، جایی، دقیقه‌ای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)

ساعت خواب، دورهمی کتاب و سایرین

ظاهرا معرفیای کتاب زیاد به استقبال مواجه نمیشه :)

یکم روزمره:

باید برم آزمایش خون. چند روزه. منتها ساعت خوابم به طرزِ «برهم زننده ی برنامه و روال عادی زندگی»ای به هم ریخته. نمیتونم صبح زود بیدار شم. در واقع «بیدار شدن» یه مسئله است و «بلند شدن» یه مسئله دیگه!

توی ریتم فراز و فرود مطالعه م که قبلا بهش اینجا ازش حرف زده بودم، ظاهرا الان افتادم توی زمان فرودش. طی چند روز، از کتابِ شارلوت برونته فکر کنم فقط 50 صفحه خوندم.

دو جمله ی قبلی واج آرایی «ف» داشتن :))

تبلیغ یه دورهمی کتاب دیدم در مورد کتاب 1984 جورج اورول. نخوندمش. شاید اگه برم تو دورهمی شبیه از همه جا بی خبرا بشینم و بقیه رو نگاه کنم :)) شایدم بپرسم ببینم لازمه کتابو خونده باشم یا نه. شایدم اصلا نرم! این روزمره ی آخر همه ش حدس و گمان و برون ریزی های ذهنی بود.

روزمره ی من چقدر با روزمره ی اهالی غزه فرق داره.

خط آخر...

:,)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan