باید همین اول اعتراف کنم که من از اون آدمام که بعضی چیزا خیی ذهنمو به خودشون درگیر میکنن.
اختلال ذهنی ندارم( یعنی امیدوارم نداشته باشم) اما یه سری اتفاقات به روش های مختلف توی ذهنم قدم رو میرن.
- چهارشنبه ۲۵ تیر ۹۹
- ۱۱:۵۲
روزی، جایی، دقیقهای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)
باید همین اول اعتراف کنم که من از اون آدمام که بعضی چیزا خیی ذهنمو به خودشون درگیر میکنن.
اختلال ذهنی ندارم( یعنی امیدوارم نداشته باشم) اما یه سری اتفاقات به روش های مختلف توی ذهنم قدم رو میرن.
با مغزی که اکثر اوقات سر ریز است چه باید کرد؟!
و بیشتر از آن، با مغز سر ریزی که دلش میخواهد مخاطب خودش را داشته باشد؟
جایی از مزایای داشتن وبلاگ شخصی خواندم و وبلاگ دوست عزیزی را دیدم و حدس زدم این همان چیزی است که مدتها دنبالش بوده ام.
حرفهایم را اینجا میزنم، باشد که رستگار شوم!