خبر جدید اینه که با ثبتنام توی یه کلاس قراره خودمو از محدودهی امنم (همون comfort zone) پرت کنم بیرون!
سعی میکنم پایبند باشم به اینکه تا چیزی به سرانجام نرسیده علنیش نکنم اما خب فکر میکنم این قضیه با ثبت نام دیگه به سرانجام رسیده. از این به بعدش دیگه منم و انرژی و انگیزهم واسه کلاس و ترس و هیجانِ بیرون رفتن از محدودهی امن.
یکی از هدفای امسالم همین بود که از این محدوده خارج شم؛ بخاطر همین، وقتی دمِ ثبت نام کلاسی که یه جایی برگزار میشه که اصلا تا حالا اون سمت نرفتم و نمیدونم چطوریه و همه چیزش قراره جدید باشه داشتم شک میکردم که «حالا واقعا میخوای بری؟» و «مطمئنی؟!» و از این قبیل سوالات، این هدف یادم افتاد و به خودم گفتم آره! دیگه وقتشه یکم بزنی بیرون. سوالا رو ریختم تو سطل آشغال مغزم و ثبت نام کردم.
الان دو روزه دارم مسیرهای رفت از دانشگاه تا کلاس و برگشتش رو از مترو و بیآرتی و اتوبوس و سایر وسایل نقلیهی ممکن زیر و رو میکنم و آخرش هم به این نتیجه میرسم که باید مثل بقیه بعد دانشگاه خودم رو مثل همون پرتاب به بیرون از محدودهی امن، بندازم وسط اتوبان و تاکسی بگیرم و برم تا محل برگزاری کلاس!
از طرف دیگه هیجانزده هم هستم. خیلی وقتا از دیدن جاهای جدید و خیابونا و ساختمونا و آدمای تازه احساس تازگی میکردم و این حس که «یه چیزی بهم اضافه شده» بهم دست میداد. این دفعه غیر از استاد کلاس، همه چیز جدیده. همه چیز. و این هم به من استرس میده و هم ذوق.
انشاءالله که همه چی خوب پیش بره :)
- شنبه ۱۶ مهر ۰۱
- ۱۵:۱۰