کتاب ارتداد؛
در مورد نهضتی که تو نقطه ی حساس و حیاتی شکست میخوره.
انقلاب بهمن 1357 که بخاطر بعضی اطرافیان امام به سرانجام نمیرسه و در زمانی که بیشترین امید بین مردم برای پیروزی وجود داره، نهالش میشکنه.
نویسنده توی این کتاب یه روایت متفاوت داره. بیست و دو بهمنی که به جای پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به روز کشتار مردم میشه، اتفاقی که برای امام و یارانش می افته، و ... .
بقیه ی حوادث رو تعریف نمیکنم تا اتفاقات و بعضا غافلگیری های داستان لو نرن.
کتاب حول محور شخصیتی به اسم یونس هست. یونس و دریا، یه زوج انقلابی و مبارز، و عاشق، که بعد از حادثه ی بهمن پنجاه و هفت دچار مشکلاتی میشن؛ مشکلاتی که سر منشاش شک هست.
نثر کتاب تلفیقی از روایت داستان و بعضی تفکرات یونسه. جملاتی که شاید تو دسته ی کلمات قصار و اینها قرار بگیرن! و من دائما مداد دستم بود و زیرشون خط میکشیدم. این تلفیق گاهی من رو یاد کتابای نادر ابراهیمی می انداخت.
در مورد فضای ایران بعد از انقلابی که توی این کتاب توصیف شده شاید نتونم قاطعانه نظر بدم. شاید هر نویسنده ای بتونه و آزاد باشه که تصور کنه اگر یک نقطه ی عطف تاریخی رخ نمیداد چه اتفاقی برای جامعه و افراد متاثر از اون رخداد تاریخی می افتاد. اما همزمان معتقدم توی این تصورش، باید جانب انصاف رو رعایت کنه، و همینطور حقیقت رو، و عواملی رو که حتی مردم عامه مثل من هم میتونن حدس بزنن که دخیل خواهد بود در جامعه ی پس از این.
جامعه ای که وحید یامین پور به تصویر کشیده جامعه ای هست که در کنار شکست مردم توی نهضت بهمن پنجاه و هفت، با مشکلاتی مثل سازمان مجاهدین خلق، تجزیه طلب ها و خارجی هم دست و پنجه نرم میکنه. خارجی هایی مثل آمریکایی ها و اسرائیلی ها که ایران رو حیاط خلوت خودشون کردن!
جامعه ای که به تدریج توسط حکومت وقت به فساد کشیده میشه، و مردمی که خیلی هاشون دچار استدراج میشن. ایرانی که خیلی خیلی متفاوته با چیزی که الان هست.
و نهایتا، نقطه ی اصلی نهضت، که در جای متفاوت تری مستقر میشه.
- شنبه ۲۶ تیر ۰۰
- ۱۱:۴۰