بهارزاد؛ زاده‌ی بهار

روزی، جایی، دقیقه‌ای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)

پروپوزال نویسی

این روزها درگیر پروژه ی درس روش تحقیقیم. امتحانای ترم چند روزی هست که تموم شدن اما با وجود این، هنوز داریم کار میکنیم واسه نوشتن پروپوزال.

حقیقتش تازگیا این کار برام جذابیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده.

قبلا نه تنها این تحقیقات و پژوهش ها برام جذابیت خاصی نداشت، بلکه کلاسش هم جزو کلاسهای مورد علاقه م نبود و گاهی توش حوصله م سر میرفت و حواسم پرت میشد. هم مقدمات روش تحقیق ترم سه، هم روش تحقیق ترم شش.

بخوام جانب انصاف رو رعایت کنم باید بگم استاد جالبی برای این درس داشتیم که گاهی اوقات حرفاش باعث میشد انگیزه بگیرم برای جا به جا کردن مرزهای علم :)))

اولین جلسه ی درس مقدمات توی ترم سه، وقتی استاد خواستن درس رو شروع کنن، در مورد کتاب و مطالعه صحبت کردن. منم گفتم به به! چه موضوع جذابی!

یه جا استاد پرسیدن کی اینجا خیلی اهل کتاب خوندنه؟

منتظر جواب موندن و بعد از دو سه ثانیه، یه دفعه به من نگاه کردن و پرسیدن شما هستی؟

جا خوردم. با تعجب گفتم: من؟!

استاد سر تکون دادن و به پشت سرم اشاره کردن: آره... ایشون میگن.

سر جام یکم چرخیدم و دیدم بله! سرکار علیه پشت سرم نشسته، به من اشاره، و با یه لبخند عریض نگاهم میکنه!

این صرفا بیان یه خاطره از جلسه ی اول درس مقدمات بود. سرکار علیه به من لطف داشت و داره :) وگرنه من خودم میدونم اصلا هم کتابخون حرفه ای نیستم :)

خلاصه که این قضیه یکی از خاطره های کوچیک دوست داشتنی منه، اما باقی جلسات مقدمات روش تحقیق _به جز اونایی که انگیزه بخش بودن_ حس خاصی بهم نمیدادن. مخصوصا که گاهی اوقات باید با هم گروهیم مینشستیم و یکی تو سر خودمون و دوتا تو سر مقالات و لپ تاپ و ورد میزدیم تا نهایتا یه چیزی واسه فصل اول پایان نامه از توش در بیاد.

یادمه بچه که بودم تو همون عالم بچگی، خیلی از جمع کردن سرنخ ها و شواهد و مدارک خوشم میومد! همون کاری که کارآگاه ها و پلیس ها انجام میدن. باید بگم این علاقه تا به این سن ادامه داشته و فقط سر و شکل منطقی تر و سر به زیرتری پیدا کرده. بخاطر همین علاقه، موقع نوشتن مطالبی که باید ترم سه و واسه درس مقدمات مینوشتیم، استثنائا از این بخش کار خوشم میومد که میرفتیم تو کتابخونه و تعاریف و مفاهیم مرتبط به متغیرمون _یعنی خودتنظیمی_ و محیط های تربیتی رو پیدا میکردیم. بین لغت نامه ها و دایره المعارف ها میگشتیم و یه لیست از اسامی فارسی و انگلیسی برای خودتنظیمی، خودکارآمدی، خودکنترلی و ... داشتیم.

نتیجه ی تلاش و تو سر زدن هامون شد پونزده صفحه ناقابل! تحویل دادیم و به تحقیق و پژوهش گفتیم فعلا شما رو به خیر و ما رو به سلامت!

 

این ترم بازم رفتیم سراغ همون کار و بحث و تحقیق؛ منتها با شرایط غیرعادی تدریس مجازی.

این دفعه باید کل کار رو به صورت مجازی پیش میبردیم. دو تا همگروهی که از قضا یکیش این سر ایرانه و یکیش اون سر ایران!

یه سری تغییرات کوچیک توی عنوان تحقیقمون ایجاد شد؛ مثلا متغیرمون از خودتنظیمی تغییر کرد به شفقت، و الان میشه گفت دو ماهه که واژه های شفقت، شفقت به خود، مولفه های شفقت ورزی، نِف، گیلبرت و ... شدن جزو پرکاربردترین لغات مورد استفاده ی ما.

کار هنوزم سختیای خودشو داره. تو این تعطیلات بعد از امتحان، هر روز میشینیم و از طریق فضای مجازی حرف میزنیم و بحث میکنیم، از تموم کردن بیان مسئله نفس راحت میکشیم و میریم که ضرورت و اهمیت رو به سرانجام برسونیم.

اما حقیقتش این دفعه من مشتاق ترم. حس میکنم «شفقت» رو بیشتر از «خودتنظیمی» دوست دارم، اون علاقه ی کارآگاه گونه‌م باعث میشه از گرفتن رد اسامی پژوهشگرا توی ارجاعات، و رسیدن به مقاله های خودشون لذت ببرم، از کشف نظریه پردازهای شفقت هم همینطور. اینکه مولفه ها رو از توی متون دینی استخراج کنیم و موفق بشیم پروپوزالمون رو اسلامی هم کنیم، باعث خوشحالیم میشه.

 

خلاصه اینکه؛ گاهی اوقات به سیستم نگاه میکنم و نفسمو محکم بیرون میدم از سر و کله ای که دارم با ورد میزنم، گاهی امیدوار میشیم که کارمون پیش رفته و یکدفعه استاد راهنما تماس میگیرن و توضیح جامعی میدن در مورد کاری که باید انجام بدیم و ما مثل سید توی عصر یخبندان، با همون طنز و خنده حس میکنیم بدبخت شدیم! اما گاهی هم لبخند میزنم به اینکه این کار توفیق اجباریه، و اگر موفق بشیم، نتیجه‌ش کاربردی خواهد بود. حتی میتونم از خودْ شفقت ورزی برای زندگی خودم استفاده کنم.

شاید سالها بعد، این پایان نامه و نتایجش مثل اثر انگشتی از طرف من باقی بمونه و نشون بده که من چیزی به این دنیا اضافه کردم :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan