ظاهرا معرفیای کتاب زیاد به استقبال مواجه نمیشه :)
یکم روزمره:
باید برم آزمایش خون. چند روزه. منتها ساعت خوابم به طرزِ «برهم زننده ی برنامه و روال عادی زندگی»ای به هم ریخته. نمیتونم صبح زود بیدار شم. در واقع «بیدار شدن» یه مسئله است و «بلند شدن» یه مسئله دیگه!
توی ریتم فراز و فرود مطالعه م که قبلا بهش اینجا ازش حرف زده بودم، ظاهرا الان افتادم توی زمان فرودش. طی چند روز، از کتابِ شارلوت برونته فکر کنم فقط 50 صفحه خوندم.
دو جمله ی قبلی واج آرایی «ف» داشتن :))
تبلیغ یه دورهمی کتاب دیدم در مورد کتاب 1984 جورج اورول. نخوندمش. شاید اگه برم تو دورهمی شبیه از همه جا بی خبرا بشینم و بقیه رو نگاه کنم :)) شایدم بپرسم ببینم لازمه کتابو خونده باشم یا نه. شایدم اصلا نرم! این روزمره ی آخر همه ش حدس و گمان و برون ریزی های ذهنی بود.
روزمره ی من چقدر با روزمره ی اهالی غزه فرق داره.
- دوشنبه ۸ آبان ۰۲
- ۲۳:۰۵