انتظارش رو نداشتم، اما تازگیا نسبت به کسایی که از غیبت کردن ابایی ندارن احساس امنیت نمی کنم.
با خودم فکر می کنم وقتی غیبت کردن روال عادیشونه و پیش روی من از بقیه میگن، هیچ عجیب نیست اگه از من هم پیش روی بقیه حرف بزنن. حرفایی که دوستشون ندارم. حرفایی که دوست ندارم کسی در موردم بزنه.
سه شب پیش تو یه جمع حتی نسبتا کوچیک قرار گرفتم و اتفاقی توش افتاد، و از دیروز دارم فکر می کنم یعنی فلانی و فلانی و فلانی در مورد اون قضیه پیشِ هم از من حرف زدن؟ احیانا تیکه انداختن یا مسخره کردن یا سرزنش کردن منو؟
این احساس عدم امنیت هم حالا به پوشه ی «غیبت» ذهنم اضافه شده.
- سه شنبه ۵ ارديبهشت ۰۲
- ۱۶:۳۰