بهارزاد؛ زاده‌ی بهار

روزی، جایی، دقیقه‌ای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)

نیازمندی‌ها: شوق و ایده‌ی نوشتن

کاش یه چیزی مثل باشگاه کتابخوانی _که یه تعداد دور هم جمع میشن و کتابی رو میخونن_ بود به اسم باشگاه کتاب نویسی :/

توش بهمون انگیزه و امید و شوق میدادن واسه نوشتن ایده ها و تموم کردن داستانای نیمه کاره. برنامه ی روزانه میدادن و همه با هم هر روز چند عبارت به نوشته شون اضافه میکردن.

همین الان یه نوشته ی نا تموم دارم که خیلی وقته جمله ی جدیدی بهش اضافه نکردم. انگار مغزم خالی میشه وقتی میرم سراغش.

کاش یه دستگاهی بود که خیالپردازی ها و تفکرات ذهنی رو یادداشت میکرد.

Designed By Erfan Powered by Bayan