بهارزاد؛ زاده‌ی بهار

روزی، جایی، دقیقه‌ای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)

چهارم: پدر، عشق و پسر

حتما؛ این کتاب رو برای محرم گذاشته‌بودم. کتاب کم‌حجمی که دیروز و امروز کمی من رو به سمت حال و هوای علی‌اکبریِ امام حسین (علیه‌السلام) برد.

همونطور که از اسم کتاب بر میاد، توی بخش‌هایی از این کتاب شاهد محبت بین این پدر و پسر خواهید بود.

داستان کتاب از زبان اسب حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) و برای لیلا، مادر حضرت علی‌اکبر، روایت میشه. اسبی که در عاشورا مرکب بوده برای جوون رشید امام حسین.

کتاب، با نویسندگی سید مهدی شجاعی، توی ده بخش تحت عنوان «مجلس» پیش میره و کل این ده مجلس، چیزی حدود هفتاد صفحه برای کتاب حجم می‌سازه.

محور اصلی داستان، روز عاشوراست؛ اما گاهی گریزهایی هم به بعضی زمان‌های دیگه زده میشه.

 

بخشی از صفحه‌ی ۶۹ این کتاب، کاش بتونه روضه‌ای توی این وبلاگ باشه، برای شب هشتم محرم...

با بزرگ‌ها راحت‌تر می‌شد کنار آمد تا بچه‌ها. رقیه، این دختر بچه سه، چهار ساله، بیچاره کرد مرا! گریه‌ای می‌کرد، ضجه‌ای می‌زد، زبانی می‌ریخت که بیا و ببین. دور من چرخ می‌خورد، لب برمی‌چید، بغض می‌کرد، اشک می‌ریخت، آرام می‌شد و دوباره شروع می‌کرد:

_ کجایی علی جان! کجایی برادرمان! کجایی چراغ خانه‌مان! کجایی روشنایی چشممان! کجایی امید زنده ماندن‌مان؟! کجاست آغوش مهربانی تو؟ کجاست چشم های خندان تو؟! کجاست دست‌هایی که مرا بغل می‌کرد و به هوا می‌انداخت؟ کجاست آن انگشت‌هایی که دو دست مرا به خود قلاب می‌‌کرد؟ کجاست آن ریش‌هایی که زیر گلوی مرا قلقلک می‌داد؟ کجاست آن پاهایی که تکیه‌‌گاه بالا رفتن من بود؟ کجاست آن گیسوان سیاهی که شانه کردنش با دست‌های من بود؟ کجاست آن بوسه‌های گرم؟ کجاست آن پناهگاه آغوش؟ کجاست آن تکیه‌گاه بازو؟

 

 

پی‌نوشت: به تاریخ هفتم محرم ۱۴۴۳

بر خلاف تو که اینقدر خوب میتونی مختصر و مفید کتاب رو معرفی کنی من عاجزم 😅

این کتاب توی لیستمه و فعلا نتونستم تهیه کنم نسخه الکترونیکشم صوتی هست و دلم میخواد چاپی بخرم .

 

ممنون که باز یاد آوری کردی :))

لطف داری به من ؛) ولی منم خیلی معرفی‌کننده‌ی خوبی نیستم؛ همین الان دقت کردم دیدم یادم رفته در مورد مبارزه‌ی حضرت علی اکبر چیزی بنویسم🤦🏻‍♀️
منم چند ماه پیش این کتاب رو خریده‌بودم ولی گذاشتمش برای محرم. هرچند الان تموم شده و دوباره برای محرم کتاب ندارم!
خواهش میکنم کاری نکردم ؛)

:)) بازم خوبه :)

 

این مناسبتی خوندن خیلی خوبه برای حال آدم . من کتاب صوتی حبیب رو از سید مهدی شجاعی  از کتابراه خریدم ولی هنوز گوشش ندادم .

؛) ممنونم
آره… انگار اون کتاب و اون مناسبت میتونن برهم‌افزایی داشته باشن :)
من این کتاب (حبیب) رو نخوندم. در مورد کی هست؟
سید مهدی شجاعی «آفتاب در حجاب» و «سقای آب و ادب»ش هم قشنگه. هر دوش هم محرمی :)

:))

اره درسته فهم داستان هم بیشتر مییشه .

 

کتاب حبیب درباره حبین بن مظاهر یکی از یاران امام حسین(ع) در کربلا هست.

من فعلا سه کتاب از این نوسنده خوندم و چخارمی رو هم گوش بدم و برم سراغ پنجی .

میدونی اینکه نحوه روایتش با بقیه کتاب ها و نویسنده ها درباره ااهل بیت فرق داره باعث جذابیتش شده ^-^

؛)
آهان👌🏻
وقتی گوش کردی میشه معرفیش کنی؟ ؛))
منم چهارتا کتاب خوندم از آقای شجاعی، و کتابای خوبی بودن.
:))
نویسنده‌ی مذهبی‌نویس دیگه‌ای میشناسی به من معرفی کنی؟ به جز نویسنده‌های نشر نیستان =)

باشه حتما وقتی گوش بدم پست میذارم دربارش اتفاقا خود نویسنده گویندگی کتاب رو کرده.

 

 

نه نمیدونم چرا هیچی یادم نمیاد :ا

فکر کنم یادم اومد میگم حتما :))

ممنون ؛)))
جدی؟ احتمالا با حس و حال بیشتری میخونه ؛)

باشه، متشکرم😀😊🌹

جزو اولین کتاب هایی بود که از سیدمهدی شجاعی خوندم...واقعا زیباست:)

آره کتاب خوبی بود :) ولی به نظرم کوتاه بود، انگار زیاد فرصت نکردم عمیق بشم توی کتاب و حادثه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan