بهترین روزگار و بدترین روزگار بود. دوران خرد و روزهای بیخردی، بهار امید و زمستان ناامیدی. پیش رویمان همه چیز بود و هیچ چیز نبود، همه به سوی بهشت میرفتیم و همه از آن دور میشدیم.
جملات ابتدایی کتاب «داستان دو شهر» چقدر شبیه تصور من از این روزها و این دورانه :)
_________
پینوشت: عنوان «روزگار»؛ اسم اولین بخش از کتاب داستان دو شهر، نوشتهی چارلز دیکنز
- يكشنبه ۱۰ مرداد ۰۰
- ۲۲:۱۸