بهارزاد؛ زاده‌ی بهار

روزی، جایی، دقیقه‌ای؛ خودت را باز خواهی یافت و آن وقت، یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت... (پابلو نرودا)

کاش قبل از شنیدن حکم نکنی بهارزاد

فکر میکردم تو وبلاگ میشه یکم حرف زد، یکم واقعی تر بود. یکم از دردها گفت.

نمیدونم شایدم خون به مغزم نرسید.

شاید اشتباه فکر کردم.

شاید این جام جاش نبود.

چه تو فضای مجازی چه حقیقی، بقیه قبل از شنیدن، حکم صادر کردن. یکی از بدترین درسایی که امروز گرفتم.

حالا دیگه نه خانی اومده، نه خانی رفته.

___

پی‌نوشت: عذر تقصیر، از کسایی که مطلب قبلی رو خوندن و احیاناً مکدر شدن.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan